* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 20 دي 1393 | تعداد بازديد: 878 | |
روايتي جامع و ... در افضليت علي (عليه السلام) بر ساير صحابه | ||
پخش صوت
دان لود | ||
بسم الله الرحمن الرحيم برنامه حبل المتينآيت الله دکتر حسيني قزويني تاريخ : 1392/07/21 مجري: بسم الله الرحمن الرحيم. سلام و صلوات بر محمد و آل محمد سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان عزيز در هركجاي عالم هستيد. در خدمت كارشناس عزيز حضرت آيةالله دكتر حسيني قزويني هستيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزيزم. استاد حسيني قزويني: بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم و رحمةالله و بركاته. بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز و گرامي خالصانهترين سلامم را تقديم ميکنم و موفقيت همه را از خداي منان ميخواهم. مجري: ممنون هستيم. مباحث ما، سلسله مباحث امامت است و از امشب ميخواهيم اين مباحث را شروع كنيم و انشاءالله تا شب غدير هم ادامه پيدا كند حاج آقا! من سؤالم را اينگونه مطرح ميكنم: با توجه به ادله متعدد نقلي و عقلي كه بر امامت الهي و خلافت بلافصل حضرت علي عليهالسلام مطرح كرديد و با توجه به نزديكي غدير، يك روايت كامل و جامع با سند صحيح که نشانگر افضليت حضرت علي عليهالسلام بر كل صحابه باشد را براي ما و بينندگان عزيز مطرح بفرماييد.
استاد حسيني قزويني: من درخواست دارم همه عزيزان مخصوصا كوچولوهاي عزيز که سربازان كوچك حضرت ولي عصر و مدافعان کوچک حريم ولايت و امامت هستند، بحث امشب ما را خوب دقت كنند. اگر همين يك روايت را انشاءالله خوب حفظ كنند من گمانم در هر بحثي، با هر شبكهاي، با هر كارشناسي وارد بشوند همان لحظه اول او را ضربه فني ميکنند. روايت در كتاب مسند احمد بن حنبل و در كتاب مستدرك حاكم نيشابوري ج3، ص132 است كه ميگويد روايت صحيح است. همچنين آقاي ذهبي ، ابن حجر عسقلاني در الاصابه و ابن كثير دمشقي در البدايه روايت را آوردهاند. روايت از اين قرار است كه جناب ابن عباس در جمع عدهاي از افراد نشسته بودند -حالا کاري نداريم که اين افراد از صحابه بودند يا از تابعين- اينها ميخواستند نسبت به اميرالمومنين سلام الله عليه جسارت كنند. اين هم اوج مظلوميت اميرالمومنين سلام الله عليه است كه ما بارها گفتهايم كه آيا اميرالمومنين خليفه چهارم نبود؟! داماد پيغمبر نبود؟! اول من اسلم نبود؟! حداقل يك مسلمان نبود؟! يک مسلمان که بود! آيا در حق يك مسلمان بايد اينچنين اهانت و ناسزاگويي بشود؟! اينچنين لعن در بالاي منابر كه به صورت سنت دربيايد؟! به هر حال به ابن عباس گفتند: امّا ان تقوم معنا و امّا أن تخلو بنا. ميخواهي همراه ما باش يا ميخواهي بلند شو برو! ما ميخواهيم به علي فحش بدهيم! به علي توهين كنيم! - اين ديگر نهايت وقاحت و بيحيايي اينها و نهايت مظلوميت اميرالمومنين را ميرساند. گفت: نه من با شما مينشينم. و هو يومئذ صحيح قبل أن يعمى فابتدؤا فتحدثوا فلا ندري ما قالوا قال فجاء ينفض توبه و يقول افّ و تف وقعوا في رجل له بضع عشره فضائل ليست لأحد غيره. هنوز نابينا نشده بود. بعد شروع كردند به صحبت كردن چه اهانتهايي به اميرالمومنين كردند ابن عباس از جا برخاست. از عصبانيت لباسش را داشت تكان ميداد. و ميگفت: اف و تف بر شما! شما نسبت به مردي داريد توهين ميكنيد كه ده فضيلت دارد که براي احدي نيست. من از عزيزان بيننده تقاضا دارم اين تعبير را خوب دقت كنند. حدود ده تا فضيلت دارد كه براي احدي اين فضيلتها نيست. كه البته متأسفانه در بعضي از مصادر ليست لأحد غيره. را حذف كردند. حالا ما كاري با آن نداريم بعد اولين بحثي كه مطرح ميکند حديث رايت را مطرح ميکند ميگويد پيغمبر اكرم در حق علي گفت: من مردي را فردا به جنگ با يهود ميفرستم که لا يخزيه الله ابدا يحبّ الله و رسوله. هرگز خداي عالم خاري او را نميخواهد و هرگز او را خار نميکند. هم خدا را دوست دارد هم پيغمبر را دوست دارد. در بعضي از روايات هست كه خدا و پيغمبر هم او را دوست دارند. بعد فردا كه شد پيغمبر اكرم نگاه كرد اين طرف و آن طرف گفت علي كجاست؟ گفتند عليبنابيطالب چشمهايش درد ميکند و در فلان جاست. بعد حضرت فرمود كه علي را صدا كنيد. علي را صدا كردند پيغمبر اكرم پرچم را به دست او داد. سپس حضرت علي رفت و خيبر را فتح كرد و اسيراني از يهود آورد كه من جمله صفيه بنت حيّ كه افتخار همسري نبي مكرم صلي الله عليه و سلم را داشت و اين اولين فضيلتي است كه ابن عباس نسبت به اميرالمومنين سلام الله عليه مطرح ميکند. مجري: خيلي ممنون هستيم. حاج آقا بعد از اين جمله كه فرموديد فأعطاه اياه فجاء علي بصفيه بنت حيي. اين جمله يحب الله و رسوله. اشاره به جنگ خيبر است كه در برخي روايتها آمده است: خدا هم او را دوست دارد پيغمبرش هم او را دوست دارد. در جنگ خيبر همه ميدانند و در كتب تاريخي هم هست كه خليفه اول و دوم ناكام شدند و شكست خوردند. ولي جنگ به دست حضرت امير فتح شد و آن قلعه خيبر گرفته شد در اين زمينه هم لطف كنيد توضيح بدهيد ممنون ميشويم. استاد حسيني قزويني: اين نکته جالبي است. اولا قضيه حديث رايت كه در اينجا مطرح است و مربوط به فتح خيبر است متأسفانه در صحيح بخاري حديث 3702 در آنجا خيلي ناقص آورده فقط ميگويد: لأعطين الراية أو قال ليأخذن الراية غدا رجلا يحبه الله و رسوله او قال يحب الله و رسوله صحيح بخاري، ج4، ص12 فردا پرچم را به دست كسي خواهم داد كه خدا و پيغمبرش او را دوست دارند. شايد خيليها بگويند ما خدا و پيغمبر را دوست داريم ولي اين جمله كه خدا او را دوست دارد و پيغمبر هم او را دوست دارد ، خيلي مهم است و امتياز دارد. فردا نبي مكرم پرچم را به دست اميرالمومنين داد و جالب اين است كه صحيح مسلم از قول خليفه دوم ميگويد: ما احببت الإماره الّا يومئذ. صحيح مسلم، ج7، ص121 گمان نميکنم که فضيلتي از اين بالاتر باشد که پيغمبر درباره فردي بفرمايد من فردا پرچم را به دست كسي ميدهم كه خدا و پيغمبر او را دوست دارند. اين آقايان آيه رضوان را دارند مطرح ميکنند با اينكه آيه رضوان مشروط است و در آيه 10 و 11 سوره فتح ميفرمايد: فمن نكث فإنما ينكث علي نفسه يعني نشانگر اين است كه بعضيها بيعت شكني خواهند كرد ولي در اينجا ديگر محبت خداي عالم مطلق است. بحث رضايت نيست. محبت خيلي بالاتر از رضايت است شايد راضي باشد ولي مجبورا راضي باشد. جناب خليفه دوم ميگويد: ما احببت الإماره الّا يومئذ. من خيلي علاقه به رياست و فرماندهي نداشتم ولي با توجه به سخن نبي مكرم آن روز دنبال اين بودم كه اين قرعه به نام من بيفتد بعد ميگويد : خيلي حواسم بود گردن را دراز و سرم را بلند كرده بودم. رجاء أن ادعي لها. صحيح مسلم، ج7، ص121 به اميد اينكه پيغمبر اين پرچم را به دست من بدهد. اينها خيلي مفصل اين را نقل نكردند اما جناب آقاي ابن ابن شيبه متوفي 235 استاد بخاري در المثني جلد 7 ص 497 و همچنين جناب آقاي ذهبي در تاريخ اسلام جلد 2 ص 412 اين قضيه را نقل ميکنند كه روز قبل نبي مكرم پرچم را به دست خليفه اول داد . او رفت و شكست خورد و برگشت سپس به دست خليفه دوم عمر داد ، او هم رفت و شكست خورد و برگشت. وقتي اين دو نفر شكست خوردند پيغمبر اكرم فرمود: لأعطين الرأيه رجل يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله يفتح الله له كرار غير فرار. خدا به دست او پيروزي را نصيب مسلمانان ميکند. همواره مقاوم است هرگز از جنگ فرار نميکند. هم حاکم در المستدرک ج3 ص 37 و هم ذهبي ميگويند اين روايت صحيح است. اين نکته اولي است كه ابن عباس از نبي مكرم مطرح ميکند و به عنوان يك فضيلت بينظير است. خليفه دوم دربارهاش ميگويد من دوست داشتم اين قرعه به نام من بيفتد. اما نکته بعد: ابن عباس در ادامه ميگويد: ثم بعث رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فلانا بسوره التوبه فبعث عليا خلفه فأخذها منه. -اين هم يك سند ديگر از تعريف آقايان- پيغمبر اكرم فلاني را فرستاد كه سوره توبه را براي مردم بخواند سپس عليبنابيطالب را دنبال او فرستاد و از دست آن فلاني گرفت. البته همه آقايان اهل سنت ميدانند شيعهها نيز از همان بچگي حفظ کردهاند كه منظور از فلانا خليفه اول، ابوبكر است كه سوره برائت را گرفت ببرد بعد عليبنابيطالب رفت و آن را گرفت. سپس پيامبر فرمود: لا يذهب بها الّا رجل هو منّي و انا منه. کسي نبايد اين آيات را ببرد مگر يك مردي كه او از من است و من از او هستم. اين تعبير خيلي تعبير ظريفي است و واقعا نميتوان از كنار آن به سادگي گذشت. مجري: حاج آقا من يك عبارت ديگر هم ميخواستم بگويم. در بعضي از روايتهاي ما آمدهاست كه يا بايد خودم باشم يا رجلي از اهل من باشد ولي حضرتعالي به اين روايت اشاره كرديد و بسيار جالب است. وقتي آيات سوره برائت نازل شد حضرت رسول، آن را به دست خليفه اول دادند كه برود براي مردم مكه قرائت كند كه در وسط راه حضرت جبرئيل نازل شد و دستور داد كه يا خودت بايد بروي و يا يك كسي از اهل بيت خودت باشد. حالا من ميخواستم بدانم بعد از اين جملهاي كه حضرتعالي فرموديد: لا يذهب بها الا رجل هو منّي و انا منه. اين حديث مربوط به آيه سوره برائت است كه به حضرت علي عليهالسلام داده شد كه برود از دست آقاي ابوبكر آن آيات را بگيرد و براي مردم قرائت كند در اينباره هم براي مردم توضيح بدهيد. استاد حسيني قزويني: ما بارها گفتهايم که اهانت به مقدسات اهل سنت را گناهي بزرگ ميدانيم همان فرمايش آيةالله العظمي سيستاني براي ما ملاك است. -حالا اين وهابيها ميخواهند از غصه بميرند و يا بتركند. ما كاري نداريم-! که فرمودند: لا تقولوا اخواننا السنة بل قولوا انفسنا اهل السنة. نگوييد برادران اهل سنت بلکه بگوييد عزيزان اهل سنت. ما گفتهايم اگر کسي يک نمونه بياورد که ما به اهل سنت جسارتي کردهايم، جايزه ميدهيم و همين جا رسما ميگوييم آقايان اهل سنت بنده فلان روز چنين جملهاي گفتم اشتباه شدهاست. ما مثل کارشناسان وهابي نيستيم که آنقدر فلك زده هستند و تعصب جلوي چشمشان را گرفته كه اين تعصب جز با گرزهاي آتشين ملائكه غضب از جلوي چشمشان كنار نميرود. اينها تنها عداوت و نفاق خودشان را ثابت ميکنند همانطور که پيامبر صليالله عليهوآله به حضرت علي عليهالسلام فرمود: لا يبغضك الّا منافق مسند احمد، ج1، ص95 وقتي ما هفته گذشته در رابطه با برگزاري كنگره تكفير توسط آيةالله العظمي مكارم شيرازي و آيةالله سبحاني صحبت کرديم اين آقايان آتش گرفتند. الان هم دارند داد و فرياد ميزنند که کنگره تکفير يعني چه؟! چون ميدانند اگر يك كنگره جهاني عليه تکفير تشکيل شود اينها رسوا ميشوند. البته اين اولين كنگره نيست و در اين يكي دو سال اخير چندين كنگره در رابطه با محكوميت تكفير و اين وهابيهاي پليد و تكفيري كه غير از تكفير و كشتن مسلمانهاي شيعه و سني چيزي در آنها نيست برگزار شدهاست. اينطور كنگرهها اينها را رسوا ميکند. البته شايد 5 درصد از وهابيت، تكفيري هستند 95 درصدشان مخالف تکفيريها هستند. افرادي مانند مولوي عبدالقدوس و يا يا عبدالمالك ريگي اينها تربيت شده حوزه علميه هستد. همين آخوندهاي تكفيري که در كتابهاي درسيشان مباحث تكفير و شرك شيعه و دستور قتل شيعه را صادر ميکنند. روي كتابهاي درسي انشاءالله در آينده با اينها كار داريم. اينها بايد موضعشان را مشخص كنند. اگر واقعا بخواهند به اين شكل در حوزههاي علميهشان در كتابهاي درسشان بحثهاي تكفير و زمينهسازي قتل شيعه را تدريس کنند ما اينها را به حول و قوه الهي رسوا ميکنيم و تک تک كتابهاي درسشان را اينجا ميآوريم و به مردم نشان ميدهيم كه حداقل اهل سنت عزيز متوجه بشوند كه اين آقايان جزء اهل سنت نيستند. حتي جزء وهابيت معتدل هم نيستند آن آقايي كه با كمال وقاحت مينويسد توسل شرك است كساني كه معتقدند خدا و پيغمبر از دور صداي ما را ميشنوند مشركند، در حقيقت در تمام كشت و كشتارهايي كه انجام ميشود سهيم است بايد در محكمه عدل الهي و در محكمه عدل قضاوت مسلمانان شيعه و سني محاكمه شود و جواب بدهد. يك غلطي ميکنند بعد ميگويند عقيده اهل سنت اين است. ما عقيده اهل سنت را بطور مفصّل آوردهايم. ما شبکه سياسي نيستيم در سياست هيچ كشوري هم دخالت نميکنيم . نه در ايران، نه در عراق، نه در سوريه حتي در عربستان و حتي در بحرين در امور كشورداري دولتها دخالت نميکنيم و معتقديم در هر كشوري مردم آن كشور بايد سرنوشت خودشان را معين كنند ما حتي نسبت به وهابيت هم توهين نميکنيم. عبارتهايي را بيان ميکنيم كه بزرگان اهلسنت گفتهاند مثلا ابنعابدين ميگويد وهابيها منافقند ما هم همان تعبير را داريم آقاي دكتر طيب شيخ الاظهر ميگويد اين سلفيهاي امروز همان خوارج هستند يا دكتر علي جمعه ميگويد اين سلفيها سگهاي جهنمي هستند. ما اينها را نقل ميکنيم . اگر نقل اين مطالب اشكال دارد ، بزرگان اهلسنت نقل کردهاند. البته در خيلي موارد، در چاپهاي جديد مطالبي كه عليه ابن تيميه و درباره تکفير وهابيت آوردهاست را حذف كردهاند که انشاءالله ما در اينجا نشان خواهيم داد. مطلب ديگر اينکه شيعيان موظفند از مراجع زنده تقليد كنند. شما ببينيد مراجع ما آيةالله العظمي وحيد خراساني، آيةالله العظمي سيستاني، آيةالله العظمي خوئي، آيةالله العظمي مكارم شيرازي و ديگران در رابطه با اهل سنت نظرشان چيست. نسبت به صحابه نظرشان چيست. چند روز پيش آيةالله العظمي وحيد خراساني دوباره اشاره كردند كه هرگونه اهانت به مقدسات اهل سنت و صحابه خلاف شرع و حرام است. آيةالله مكارم شيرازي چندين بار اين بحث را در برنامههاي زندهشان گفتند در نامهاي كه براي شيخ الاظهر نوشتند، كاملا اين مسئله را مطرح كردند. ملاك ما مراجع هستند. اگر بناست که نبش قبر بشود در قبرهاي شما مرده خيلي زياد است! من انكر خلافة ابيبكر فهو كافر. امتاع الاسماع، ج9، ص218 من انكر امامة ابيبكر فهو كافر. الصواعق المحرقه، ص52 يا رواياتي كه شما در قتل شيعه داريد آقاي شيخ مفيد گفته است: من أنكر إمامة أحد الأئمة و جحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر اوائل المقالات، ص44 هر كس يكي از ائمه را انكار كند يعني اگر كسي امامت حضرت علي و ائمه عليهم السلام از كتاب و سنت برايش ثابت شود ولي انكار کند ما ميگوييم كافر است بلکه همه ميگويند چه شيعه و چه سني اگر يك شيعه بعد از آنکه امامت اميرالمومنين و ائمه از كتاب و سنت برايش ثابت شد، آن را انکار کرد، مثل اين است كه قرآن يا نماز را انكار کردهاست. اين آقايان وقتي اين روايات يا نظر مراجع را ميخوانند به وجه صدور روايت يا آن فتوايي كه آقايان صادر كردهاند دقت نميکنند . فرض كنيم شيخ مفيد اجتهاد كرده و چنين فتوايي داده است، شما ميگوييد اشتباه است. اگر يك مجتهد فتوا بدهد و اشتباه كند يك پاداش هم ميبرد و امروز الحمدلله شيعيان در هيچ كجاي دنيا نميآيند به استناد سخن آقاي شيخ مفيد يك سني و حتي يك وهابي را بكشند. ولي الآن شما وهابيت تكفيري به استناد سخن ابن تيميه داريد جنايت ميكنيد جنايتي كه وحشيترين وحشيهاي دنيا نميکند كه بيايد قلب يك انساني را درآورد جلوي تمام مردم به دندان بكشد شما روي بدترين وحشيها را سفيد کرديد! ولي شما يك مورد به ما نشان بدهيد كه يك شيعه آمده به استناد فتواي شيخ مفيد و شيخ طوسي و ديگران يك سني يا حتي يك وهابي را كشته است. در رابطه با سوره برائت جناب احمد بن حنبل در مسندش جلد 1 ص 151 و در فضائل الصحابه جلد 2 ص 703 ميگويد: لما نزلت عشر آيات من براءه علي النبي ده تا آيه از سوره برائت كه برپيغمبر نازل شد پيغمبر ابوبكر را خواست و به او گفت كه اين ده تا آيه را ببر و بر اهل مكه بخوان. بعد اميرالمومنين ميگويد: ثمّ دعاني النبي فقال لي أدرك أبابكر فحيثما لحقته فخذ الكتاب منه فاذهب به إلى أهل مكة فاقرأه عليهم فلحقته بالجحفة فأخذت الكتاب منه و رجع أبو بكر رضي الله عنه إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رسولالله نزل فيّ شئ؟ قال لا و لكن جبريل جاءني فقال لن يؤدى عنك الا أنت أو رجل منك پيغمبر من (علي) را خواست و فرمود: برو خود را به ابابكر برسان هر كجا رسيدي اين ده تا آيه را كه بنا بود ابوبكر بخواند تو بگير و براي مردم بخوان. حضرت علي ميفرمايد: من رفتم و در جحفه به ابابكر رسيدم كتاب را از آقاي ابابكر گرفتم. ديگر ابوبكر به طرف مكه نرفت و به طرف پيغمبر برگشت و به ايشان عرض کرد: آيا در مذمت من آيهاي نازل شد كه عليبنابيطالب از طرف شما آمد و اين آيات را از من گرفت؟ حضرت فرمود: نه! چيزي در مذمّت تو نيامده بود. جبرئيل آمد به من گفت: يا خودت بايد بروي و اين ده آيه از سوره برائت را بخواني يا مردي كه از تو هست. و جالب اينست كه در مسند احمد، جلد 3 ص 283 ميگويد : ثم دعاه فبعث بها عليا قال لا يبلغها إلا رجل من أهلي. پيغمبر اکرم حضرت علي را خواست و او را براي ابلاغ آيات فرستاد و فرمود: حتما بايد يك كسي كه از اهل من و يا اهل بيت من است برود و سوره برائت را براي مردم بخواند. اما نکته سومي كه در روايت ابن عباس از فضائل منحصر به فرد اميرالمومنين است: قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم لبني عمّه أيّكم يواليني في الدنيا و الآخره. اشاره به حديث دار و اولين موردي است كه پيغمبر بحث خلافت اميرالمومنين را مطرح ميکند. مجري: اما جملهاي كه حضرتعالي فرموديد: انت وليي في الدنيا و الآخره. كه در اين حديث هم هست و مربوط به حديث دار است. حديث دار از اتفاقاتي است كه از صدر اسلام يعني سال سوم بعثت بوجود آمده است. يعني از همان ابتدا حضرت رسول، مباحث امامت را مطرح كردند. در اينباره توضيح بفرماييد. استاد حسيني قزويني: در رابطه با حديث وصايت و حديث دار و يوم الإنذار كه سند آن هم صحيح است طبري در تفسير طبري، ج19، ص149 ميگويد: نبي اكرم بعد از نزول آيه 214 سوره شعراء تعدادي از قريش را كه آمار آنها به چهل نفر ميرسيد را جمع كرد و فرمود: اي مردم! من به عنوان پيغمبر مبعوث شدم فأيّكم يؤازرني علي هذا الامر؟ چه كسي ميخواهد وزير من باشد. مثل همان تعبيري كه حضرت موسي به هارون دارد. وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي سوره طه، آيات 29 و 30 بعد ميگويد در آنجا آن جمعيت نسبت به نبي مكرم جسارت كردند باز روز دوم و روز سوم رسول اكرم اين مسئله را عنوان فرمود و در هر سه روز جز عليبنابيطالب هيچ كس به سخنان پيغمبر پاسخ نداد. يعني پيعمبر حجت را بر همه تمام کرد. ديگر کسي نميتواند بگويد كه اگر اين آزادي بود و پيغمبر به ما هم گفته بود و ما به عنوان وزارت و خلافت انتخاب ميشديم ، حاضر بوديم از پيغمبر دفاع كنيم. با اينكه پيغمبر ميداند خدا هم ميداند ولي اين براي اتمام حجت است براي اينكه ديگر دهان اينها بسته بشود. بعد پيغمبر فرمود: إن هذا أخي و وصيي و خليفتي فيكم. فاسمعوا له و أطيعوا. اين برادر من، وصي من و خليفه من در ميان شماست. از او حرفشنوي داشته باشيد و از او اطاعت كنيد. اين روايت از ديدگاه آقايان اهل سنت کاملا صحيح است. آقاي ذهبي و آقاي حاكم تصحيح كردهاند. آقاي ألباني هم در سلسلة الاحاديث الصحيحه و هم در ظلال الجنه تصحيح ميکند كه در ذيل كتاب السنه ابن ابي عاصم است. مجري: سن حضرت علي در آنجا حدود سيزده سال است و حضرت رسول چهل و سه سال دارد و ايشان که سيزده سال دارد وزير و جانشين پيامبر گرامي اسلام است. استاد حسيني قزويني: نکته چهارم که آقاي ابن عباس ميگويد اين است که اين كسي كه شما به او ناسزا ميگوييد: أول من أسلم من الناس. اول كسي است که بعد از حضرت خديجه اسلام آورده است. مجري: من هم اگر بخواهم اينجا يك سؤال مطرح كنم. فكر كنم بجا باشد شما كه همين عبارت را ميفرماييد: أول من أسلم من الناس. ما از آن طرف يك روايتي داريم از جناب آقاي ابوبكر خليفه اول مسلمين كه ايشان اول مسلمين بوده اينها با هم تعارض ندارد؟ استاد حسيني قزويني: ابن ابي شيبه در کتاب المصنّف جلد7 ص 272 صراحت دارد كه ابوبكر اول مسلمان نبوده است و طبري در تاريخ طبري ج 2 ص 60 نقل ميکند كه آيا ابوبكر اولين مسلمان بوده يا نه ؟ سپس جواب ميدهد محمد بن سعد ميگويد آقاي ابوبكر بعد از پنجاه نفر اسلام آورد. راويانش هم توثيق شده هستند. آقاي ابن كثير دمشقي سلفي در البدايه ج 3 ص 39 به صراحت ميگويد كه از محمد بن سعد بن ابي وقاص سوال ميکنند آيا جناب ابوبكر اولين مسلمان بوده است؟ ميگويد: نه. لقد اسلم قبله اكثر من خمسين. بيش از پنجاه نفر قبل از جناب ابوبكر اسلام آورده بودند و البته ميگويد: و لکن كان افضلنا اسلاما اسلام آقاي ابوبكر اسلام خوبي بود. در اين زمينه آقازاده آيةالله طبسي، آقا محسن يك كتابي نوشتهاند تحت عنوان اولين مسلمان. ايشان كل رواياتي كه در رابطه با اسلام ابوبكر آمده است را بررسي سندي كرده است و شايد بيش از سي روايت از پيغمبر اكرم آورده است که اشاره دارد عليبنابيطالب اولين كسي بود كه اسلام آورد. از جمله اينکه هنگام ازدواج حضرت زهرا پيغمبر اكرم فرمود: زهرا جان من تو را به عقد مردي درآوردم كه اولين كسي است كه اسلام آورد و اولين كسي است كه به من ايمان آورد البته بايد توجه کنيم که وقتي حضرت ميفرمايد اسلام آورد، از باب ضيق كلام است، اميرالمومنين سلاماللهعليه نستجير بالله كافر نبوده است تا بخواهد اسلام بياورد. عليبنابيطالب از اول طفوليت در ركاب پيغمبر و در دامن پيغمبر بزرگ شده و ما عقيده داريم كه نبي مكرم از اول طفوليتش به دين اسلام عمل ميكرده است و نه به آيين حضرت ابراهيم يا حضرت مسيح حالا براي اين هم از كتب اهل سنت دليل داريم و هم از كتب شيعه. دليل محكم داريم كه نبي مكرم از همان اوائل بلوغشان حتي قبل از بلوغشان به آيين مقدس اسلام عمل ميكردهاند. عليبنابيطالب هم در ركاب و در محضر پيغمبر، اسلام آورده. بله در سال نزول آيه قرآن و اعلان رسالت، اميرالمومنين اولين كسي بود كه اسلامش را ظاهر كرد. اول من اسلم؛ اول من آمن يعني اول من اظهر الايمان. اول من اظهر الاسلام. نكته پنجم: ابن عباس ميگويد: و اخذ رسول الله صلى الله عليه و آله ثوبه فوضعه على علي و فاطمة و حسن و حسين و قال إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا (اي مردم!) شما داريد نسبت به يك مردي جسارت ميكنيد كه اولين و آخرين كسي است كه نبي مكرم او را زير عبا قرار داده و نبي مكرم اين كار را براي احدي نكرده است. نه براي آقاي ابوبكر و نه عمر و نه عثمان و نه حتي براي عايشه و حفصه و ام سلمه. اين فضيلت جز براي اميرالمومنين سلام الله عليه براي احدي نبوده است. مجري: اين جمله كه فرموديد: اهل البيت و يطهّركم تطهيرا. آيا نزول آيه تطهير در صحيح مسلم يا صحيح بخاري آمده است؟ استاد حسيني قزويني: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيرا. سوره احزاب، آيه33 جناب مسلم در صحيح خود جلد 7 ص 130 ح 6155 از عايشه نقل ميکند كه نبي مكرم يك عبايي از موي سياه -ظاهرا شتر يا بز - داشت حسن بن علي آمد او را زير عبا قرار داد بعد حسين آمد او را زير عبا قرار داد حضرت زهرا آمد، بعد اميرالمومنين آمد اين چهار تا بزرگوار وقتي زير عبا قرار گرفتند با خودش که پنج نفر شدند اين آيه نازل شد: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيرا. اين قضيه در كتابهاي متعدد ديگري هم آمدهاست. جالب اينجا است که ام سلمه جلو ميآيد ميگويد: و انا معهم يا رسول الله؟ قال: إنك علي خير سنن ترمذي، ج5، ص361 يا رسولالله! آيا من هم جزء اهل بيت هستم؟ حضرت ميفرمايد: تو آدم خوبي هستي. نه! تو جزء اهل بيت نيستي! اينكه بعضي از بزرگواران ما اصرار دارند كه زنان پيغمبر بايد حتما جزء اهل بيت باشند و اين آيه شامل حال آنها بشود حداقل صحيح مسلم ج7، ص123 ح 6122 را ببينيد که زنان پيامبر را جزء اهل بيت آن حضرت نميداند. حالا اگر كارشناسان هتّاك بگويند مسلم اشتباه كردهاست! زيد بن أرقم هم معصوم نبوده! اگر بنا شد مسلم اشتباه كند پس چرا در روايات ديگرش اشتباه نكرده است؟! شما كه ميگوييد صحيح مسلم بعد از قرآن (از صحيحترين کتابها) است! از آقاي زيد بن أرقم صحابه پيغمبر كه در تمام مسائل با نبي مكرم بوده سوال ميکنند من أهل بيته؟ نساؤه؟ قال: لا و أيم الله ان المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ثم يطلقها فترجع إلى أبيها و قومها چه کساني اهل بيت پيامبر هستند؟ آيا زنانش هم جزء اهل بيت هستند؟ زنان پيغمبر جزء اهل بيت نيستند. به خدا سوگند يك زني با يك مردي يك عمري زندگي ميکند بعد طلاق ميگيرد ميرود به طرف اهل بيت خودش. به صراحت ميگويد زنان پيغمبر جزء اهل بيت پيامبر نيستند. اگر بنا باشد زن انسان اهل بيت او باشد، بچه پيغمبر كه بايد به طريق اولي جزء اهل بيتش باشد. چرا خدا به حضرت نوح ميگويد : انه ليس من اهلك سوره هود، آيه46 اين آقايان وقتي كه به آيه 40 سوره توبه ميرسند ده تا روايت ميآورند كه مراد آقاي ابوبكر است ولي در آيه تطهير بيش از 40 روايت با سند صحيح وجود دارد كه نبي مكرم فرمود اين آيه تطهير شامل زنان من نميشود اين آيه تطهير فقط در حق من و علي و فاطمه حسن و حسين نازل شده است و حتي بزرگان اهل سنت هم در اين زمينه به صراحت گفتهاند که آيه تطهير شامل زنان پيغمبر نيست. آلوسي سلفي وهابي ميگويد : ان النساء المطهرات غير داخلات في اهل البيت الذين هم احد الثقلين. تفسير آلوسي جلد 22 ص16. اينها شامل زنان پيغمبر به هيچ وجه داخل در آيه تطهير نيستند. مجري: حضرت استاد! خيلي ممنونيم از شما. انشاءالله در فرصتهاي بعد پنج فضيلت ديگر حضرت امير عليهالسلام در اين حديث را بفرماييد.
تماس بينندگان جناب آقاي مير جليلي از يزد اولين بيننده ما هستند كه روي خط ميآيند سلام و عرض ادب داريم خدمتشان. بيننده: سلام و خسته نباشيد خدمت تمام دست اندركاران شبکه ولايت و آقاي دكتر حسيني قزويني. عذر ميخواهم من يك سوال داشتم شما كه ميگوييد عزيزان اهل سنت اين سوال را داشتم كه آقاي حنفي و آقاي شافعي و ديگر مذاهب اسلام آنها اهل سنت هستند آنها سنت پيغمبر را حفظ كردند پس چطوري است يعني علي سنت نيست. سني سنت پيغمبر است. استاد حسيني قزويني: ببين عزيز من! اولا جناب آقاي دكتر تيجاني کتابي دارد با عنوان: الشيعه هم اهل السنة يعني شيعهها اهل سنت هستند. يعني اهل سنت واقعي كه به سنت پيغمبر عمل ميکنند شيعهها هستند كتاب خوبي هم هست ما تقريبا هفتاد و پنج درصد كتاب را تأييد ميکنيم حالا بيست و پنج در صد هم سليقهاي بوده. بر خلاف آن، كتاب ثم اهتديت صد در صد مورد تأييد است. برادر بزرگوارم ببينيد خود ائمه عليهم السلام به ما چه گفتهاند. ما بايد تابع ائمه عليهم السلام باشيم. کتاب کافي، جلد 2 ص 636 حديث شماره 4 و حديث شماره 5 هر دو روايت هم صحيح است. معاويه بن وهب از امام صادق عليهالسلام سوال ميکند ما تعاملمان با اهل سنت چطوري باشد حضرت ميفرمايد كه شما اگر مرا قبول داريد و از من تبعيت ميكنيد و به من اقتدا ميكنيد (بدانيد) من (که امام شما هستم) به خدا سوگند اگر همسايه سني من مريض بشود عيادتش مي روم، از دنيا برود تشييع جنازهاش ميروم، امانت به من بسپارد امانتداري ميکنم ... برويد در مساجد اينها نماز بخوانيد برادر بزرگوارم اگر واقعا نستجير بالله اينها كافر و بيدين و نجسند، آيا امام صادق ميفرمايد برويد تشييع جنازه و عيادت كافر؟! برادر بزرگوارم! از ائمه جلوتر حركت نكنيم و من هم بارها گفتهام اگر ما احترام به اهل سنت ميگذاريم منت به اهل سنت نداريم اين دستور ائمه ماست كه توصيه کردهاند. البته حساب نواصب جدا است. نواصب يعني آنهايي كه نسبت به اميرالمومنين و ائمه عليهم السلام جسارت ميکنند. ما اصلا كساني كه به اميرالمومنين ناسزا بگويند را سني بلکه مسلمان هم نميدانيم. آنها را از يهود و نصارا هم بدتر ميدانيم. مجري: متشكر. جناب آقاي حيدر از سنندج سلام عليکم. بيننده: بسم الله الرحمن الرحيم. با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت مجري گرامي و كارشناس محترم حضرت آيةالله دكتر حسيني قزويني من ميخواستم درباره امامت صحيت كنم. ببخشيد اين حديثي كه پيامبر فرمود هر كس من مولاي اويم بعد از من علي مولاي او است. اين سوال براي من مهم است كه آيا زماني كه پيامبر اين فرمايش را فرمودند كه شيعيان محترم ميفرمايند صد و بيست هزار نفر آنجا بوده حالا اگر واقعا اينطور بوده چرا بعد از وفات پيامبر اين صد و بيست هزار نفر آن بزرگان و صحابه اعتراض نكردند و از بزرگان قريش كسي بلند نشد بگويد كه جناب ابو بكر! جناب عمر! اين محراب جاي شما نيست. بلكه جاي علي است. چرا وصيت پيامبر را زير پا گذاشتيد. چرا صحابه و بزرگان اعتراض نكردند اگر عيد غدير خم اين طوري بوده. استاد حسيني قزويني: آيا شما خود حضرت علي را جزء صحابه مي دانيد يا نه؟ بيننده: من حضرت علي را جزء صحابه ميدانم. استاد حسيني قزويني: در صحيح بخاري ج 5 ص 82 حديث 4240 ميگويد عليبنابيطالب تا شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد و خود اميرالمومنين خطاب به ابوبكر ميگويد : انك استبددت علينا بالامر در امامت در حق ما استبداد كردي. صحيح بخاري ج 5 ص 83 كراهية لمحضر عمر صحيح بخاري ج 5 ص 83 عليبنابيطالب كراهت داشت در يك مجلسي كه عمر هست حضور داشته باشد. اگر شما دنبال صحابه ميگرديد به قول خودتان بعد از سه خليفه افضل صحابه عليبنابيطالب است اميرالمومنين تا شش ماه بيعت نميکند و خودش هم آن وقتي كه بيعت ميکند بيعت مصلحتي است ميگويد: انك استبددت علينا بالامر. شما اين را چطور ارزيابي ميكنيد جناب آقا حيدر عزيز. بيننده: اگر حضرت علي بيعت نكردند با ابوبكر و عمر بخاطر همين غدير خم بوده استاد حسيني قزويني: نبي اكرم در غدير خم معرفي كرده در حديث منزلت معرفي كرده، در حديث ولايت معرفي كرده، در حديث خلافت معرفي كرده ديگر آخر به چه زباني معرفي کند؟! نبي اكرم ميگويد: يا علي انت خليفتي في كل مؤمن بعدي شما کتاب مستدرك حاكم را باز كن ج 3 ص 133 حاكم نيشابوري ميگويد صحيح است آقاي الألباني هم در سلسة الاحاديث الصحيحه ج5، ص222 روايت را صحيح ميداند. آيا پيغمبر از اين واضحتر بگويد؟! پيغمبر در روايت ديگري ميفرمايد: عليّ امام المتقين. مستدرك حاكم ج 3 ص 138 حاكم ميگويد روايت صحيح است. برادر بزرگوار! فقط غدير كه نبوده است بلکه دهها مورد بودهاست که پيغمبر در رابطه با خلافت اميرالمومنين مطرح كرده است. برادر بزرگوارم! شما يك قداست ويژهاي براي صحابه قائل هستيد که بالاتر از عصمت امامان ماست! ما اگر ميگوييم ائمه معصوم هستند ، با توجه به عملكرد خودشان است که خداي عالم به آنها اين عنايت را كرده كه گناه نكنند. ولي شما ميگوييد صحابه گناه ميکنند اما چون اجتهاد ميکنند يك ثواب هم ميبرند! مشكل اصلي ما با عزيزان اهل سنتمان همين هاله عصمت يا فوق عصمتي است كه براي صحابه قائل هستند. حالا شما حديث غدير را درست (توجيه) كرديد؛ اما با اين حديث چه ميکنيد که پيغمبر اكرم ميفرمايد قلم و كاغذي براي من بياوريد تا چيزي بنويسم که هرگز گمراه نشويد. مگر صحابه نبودند که گفتند: ان الرجل يهجر! سرّ العالمين، ص40 پيغمبر دارد هذيان ميگويد! مگر همين صحابه نبودند که وقتي پيغمبر اكرم خطبه نماز جمعه ميخواند در هنگام ديدن لهو و لعب پيغمبر را وسط خطبه خواندن رها کردند و سراغ خريد و لهو رفتند. انفضوا اليها و تركوك قائما سوره جمعه، آيه 11 اين ديگر آيه قرآن است. آن وقت شما انتظار داريد با اين سوابقي كه اين صحابه داشتند در رابطه با حديث غدير و غيره بلافاصله بگويند بله يا رسول الله شما كه گفتيد علي خليفه است ما هم ميگوييم به روي چشم!؟ ما در خدمت شما هستيم!؟ بيننده: بله. حاج آقا در عيد غدير خم اين وصيت پيامبر با وفات پيامبر چقدر تفاوت داشته است؟ استاد حسيني قزويني: حدود دو ماه. بيننده: بعد از دو ماه يعني قانون شكني شده. استاد حسيني قزويني: ببين برادر عزيزم من ديگر نميخواهم خيلي زياد وارد بعضي از مباحث بشوم. ولي حضرتعالي من را وادار ميكنيد كه يك مقداري بيشتر براي شما توضيح بدهم. مخالفت صحابه با پيامبر اكرم متعدد است. از جمله مخالفت در جنگ احد؛ مگر پيغمبر نگفت اگر کلاغها ما را تكه تكه کردند و تمام گوشتهاي ما را بردند شما حق نداريد از آن گردنه احد پايين بياييد؟ چطور شد؟ مخالفت كردند عزيز من! اين هم ديگر صحيح بخاري است فرمود: إن رأيتمونا تخطفنا الطير فلا تبرحوا مكانكم هذا صحيح بخاري، ج4، ص26 اگر ديديد ما را كشتند و پرندهها آمدند جنازه ما را برداشتند و بردند، از جاي خود تكان نخوريد. ولي مخالفت كردند آمدند و باعث شكست اسلام و شهادت هفتاد نفر از صحابه شدند. در قضيه حديبيه؛ پيغمبر اكرم در حديبيه فرمود: ما كه ديگر نتوانستيم برويم مكه هر كس با خودش قرباني آورده قربانيش را بكشد تا به مدينه برگرديم. يك نفر به حرف پيغمبر گوش نكرد پيغمبر درحاليکه غضبناک بود آمد پيش ام سلمه. ام سلمه عرض کرد: من أغضبك ؟ أغضبه الله ! قال و مالي لا أغضب و أنا آمر أمرا فلا أتبع ؟ سنن ابن ماجه، ج2، ص993 يا رسول الله چه كسي تو را به غضب آورده خدا بر او غضب كند. حضرت فرمود: چرا غضبناك نشوم؟! من دستور ميدهم اين صحابه حرف من را گوش نميدهند. در قضيه روزه؛ پيغمبر دارد به مسافرت ميرود ميفرمايد: مسافر بايد روزهاش را بخورد ولي صحابه اطاعت نميکنند! پيغمبر ميفرمايد: أولئك العصاة! أولئك العصاة. صحيح مسلم، ج3، ص142 آيا از اين واضحتر باز هم خدمتتان بگويم يا همين قدر كفايت ميکند؟ من از انصاف شما تشكر ميکنم . اين صحيح بخاري است حديث 6587 ابوهريره هم نقل ميکند پيغمبر ميگويد صحابه من فرداي قيامت دسته دسته ميآيند به طرف حوض ولي ملائكه آنها را به طرف آتش جهنم ميبرند. قلت أين قال إلى النار والله قلت ... فلا أراه يخلص منهم الا مثل همل النعم صحيح بخاري، ج7، ص208 ميپرسم اينها را كجا ميبريد؟ ميگويند: بخدا سوگند به طرف آتش جهنم ميبريم. (وقتي به آنها نگاه ميکنم) ميبينم که از اصحاب من جز تعداد اندكي از آتش جهنم خلاصي نمييابند. جناب آقا حيدر! اگر اين روايت در كتابهاي شيعه بود اين آقايان وهابيها هفت آسمان را بر سر شيعه ويران ميکردند! ولي اين روايت صحيح بخاري است ! به قول يكي از اين بزرگان ميگويد اي كاش مسلم و بخاري حديث حوض را نياورده بودند! ما تشكر ميکنيم از جناب آقا حيدر عزيز. بيننده: خيلي ممنون و متشکرم آقاي قزويني. مجري: خدانگهدار. جناب آقاي عليرضا از زاهدان. سلام عليكم و رحمةالله. بيننده: من هم سلام عرض ميکنم يك سوالي داشتم از آقايان اهل سنت معمولا آدم محتضر هر چه كه به لحظه مرگ نزديكتر ميشود شرايط جسميش يك مقدار وخيمتر ميشود آخر پيامبري كه سه يا چهار روز قبل از مرگش قلم و كاغذي خواست كه نعوذبالله گفتند: ان الرجل ليهجر چطور شد سه چهار روز بعدش كه جناب خليفه اول را تعيين كرد كه براي نماز برود به مسجد آيا در آنجا اين (ان الرجل ليهجر) صدق نميکند؟! با اينكه شرايط جسم پيامبر هم روز به روز بدتر ميشد تا سه چهار روز قبلش در اين مورد كه خليفه اول را تعيين ميکند آقايان استناد ميکنند ولي در موقعي كه قلم و كاغذ ميخواهد اين را رد ميکنند و اعتنايي نميکنند . مسئله ديگر اينكه در مورد فرمايشات حاج آقاي قزويني با آن تماسهايي كه آقايان داشتند كه مردم اين استان را آدمهاي بيفرهنگ و كمعقل معرفي كردند و ما بايد خوشحال باشيم كه آيةالله سليماني نماينده ولي فقيه در استان که سعي ميکنند سوتيهاي آقايان را يك طوري رفع و رجوع كنند چون با شبکه شما تماس داشتند به ايشان اعتراض کردند که شما نبايد فرمايشات حاج آقاي قزويني را با اين كارتان تأييد ميکرديد و فشارهايي هم به آن بنده خدا آوردند. بحث اين است كه انصاف خوب چيزي است! قبل از اينکه حاج آقاي قزويني خبر اين سايتها را مطرح کنند علماي اهل سنت اين استان هيچ واكنشي نسبت به اين سايتها و اين خبري كه منتشر شده بود نشان ندادند ولي زماني كه حاج آقاي قزويني مطرح كردند اعتراضاتشان شروع شد که حاجآقا ما مردم بلوچ را آدمهاي بي غيرت معرفي كرديد. من تشكر ميکنم . مجري: خيلي متشکريم آقاي علي رضا . استاد حسيني قزويني: در سايت تابناك در تاريخ20/ 2 / 92 است. اينجا بحث جهاد نكاح را مطرح كرده است. اولين بار زاهدانپرس كه مال وهابيها است گفته است: دختراني از سيستان و بلوچستان که هوادار عبدالمالك ريگي بودند به امارات رفتهاند. از اين جهت نماينده مردم سيستان جناب آقاي حميد رضا و همچنين جناب آقاي شهرياري اينها مفصل اين بحث را آوردهاند. بعد ايشان ميگويد اگر آقاي آيةالله قزويني در شبکه ولايت اين خبر را نقل كرده فقط گزارشي خوانده و تأكيد كرده دروغ بوده ما از اينكه اين نمايندگان بزرگوار که اهل سنت هم هستند دقت ميکنند و بحثها را پيگيري ميکنند سپاسگذاري ميکنيم.
مجري: ممنونيم. جناب آقاي موسي پور از زاهدان. از برادران اهل سنت.سلام عليکم. بيننده: عليكم السلام . آقاي محسني عزيز! در مورد غدير من خيلي مطالب جمع كردم و كتابهاي زيادي مطالعه كردم. من ميخواهم ثابت کنم كه اين حديث غدير حب و دوستي حضرت علي عليهالسلام را ميرساند. از حاج آقا هم خواهش دارم كه اگر سوالي يا اشكالي عليه بنده بود به بنده هم يك وقتي بدهند يكي دو شب ديگر تماس بگيرم و جواب بدهم. استاد حسيني قزويني: ايرادي ندارد. مجري: مشكلي ندارد ما به اعتقادات شما احترام مي گذاريم ولي اگر بحث حبّ بود آن حضرت چرا کلمه مولا را بكار برد؟ بايد کلمه حب را بكار ميبرد و ميفرمود: من كان يحبّني فليحبّ عليّا. بيننده: پيامبر گرامي اسلام فرمودند. من كنت مولاه فعليّ مولاه. سنن ترمذي، ج5، ص297 ؛ تاريخ بغداد، ج8، ص284 و در مصراع دومش فرمودند: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. ميشود فهميد كه اين بحث محبت و دوستي بود و گرنه حضرت دعا ميکردند خدايا هر كس كه حضرت علي را بعد از من جانشيني من بداند دوست بدار و هر كس كه نداند دوست ندار. استاد حسيني قزويني: اولا ابن تيميه ميگويد كه ذيل روايت ضعيف است. دروغ و جعلي است و پيغمبر نفرمودهاست: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. مجموع فتاوي، ج4، ص417 بيننده: نه! نه! صحيح است. استاد حسيني قزويني: ايشان ميگويد ضعيف است به ما ارتباطي ندارد! علاوه بر اين چرا شما قبل از آن را مطرح نميكنيد كه پيغمبر ميفرمايد: الست اولي بكم من انفسكم؟ کتاب السنه، ص592 اليس الله اولي بالمومنين؟ مسند احمد، ج1، ص118 چرا قبل از آنکه اين مسئله را مطرح كند مثلا نفرمود: الست محبّكم؟ الست ناصركم؟ اما ميبينيم که قبل از عبارت من كنت مولاه فعلي مولاه ولايت خودش و ولايةالله را به رخ مردم ميكشد و از مردم اعتراف ميگيرد مجري: آقاي موسي پور! من يك سؤال از شما بپرسم. حضرت علي يك صحابه که بيشتر نبوده است؛ چه دليلي دارد پيامبر همه مردم را جمع كند در آن صحراي گرم و بگويد آقا شما محبت به ايشان داشته باشيد مگر ايشان چه فرقي با بقيه ميكرد. بيننده: من چند روز است كه اينها را مينويسم. مجري: چه فرقي با بقيه صحابه داشت؟ به قول شما هيچ دليلي نداشت كه همه مردم را معطل كند در آن گرماي سوزان و بگويد حالا شما علي را دوست داشته باشيد حضرت علي هم يك صحابه بود. بيننده: در شبکه كارشناس محترم فرمودند كه حضرت علي عليهالسلام شير خدا در همه جنگهاي پيامبر به غير از قضيه تبوك كه جانشين حضرت بود حضور داشتند و خيلي از مشركين و اعراب از قبائل مختلف را به تيغ خودشان به هلاكت رساندند و در ركاب ديگر صحابه هم ميجنگيدند من اصلا نميخواهم آن قضيه تكراري جيش يمن را استناد كنم پيامبر ميدانست كه خيليها بغض و عداوت علي عليهالسلام را دارند بخاطر اينکه بعدا براي حضرت علي مشكلي ايجاد نشود پيامبر ميخواست به قول معروف قضيه را محکم كند و قضيه حب حضرت علي را براي همه واجب بداند حديث هم داريم از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه انّ عليا منّي و انا منه. مستدرک حاکم، ج3، ص111 من از علي هستم و علي از من. من به عنوان يك اهل سنت اين را ميگويم كه حب و دوستي حضرت علي مانند روزه و نماز واجب است. استاد حسيني قزويني: آقاي موسي پور عزيز! من يك سوال ميپرسم الآن جواب ندهيد انشاءالله در ويژه برنامه غدير جواب بدهيد بعد از اين پيغمبر اكرم آمد گفت: من كنت مولاه فعلي مولاه جناب خليفه دوم گفت: اصبحت اليوم وليّ كل مومن. البدايه و النهايه، ج7، ص350 اصبحت مولاي و مولي کل مسلم تاريخ بغداد، ج8، ص284 امروز تو مولاي من و مولاي همه مسلمين شدي. اصبحت اليوم. آيا خليفه دوم تا قبل از روز غدير كه ميگويد امروز تو مولاي من و دوست من شدي، دشمن حضرت علي بوده است؟ بيننده: آقاي قزويني اين چه حرفي است من الآن ميگويم آقاي قزويني شما را من دوست دارم در برنامه قبلي كه تماس گرفتم خداي نكرده اصلا دشمن شما بودم. مجري: اين پاسخ شما است. خوب دقت نكرديد. استاد حسيني قزويني: اگر شما به من گفتيد: آقاي قزويني من از امروز شما را دوست دارم معلوم ميشود كه تا امروز با من مشكل داشتهايذ. ولي اگر گفتيد آقاي قزويني من شما را دوست دارم يعني تا الان با شما دشمن نبودهام. اصبحت اليوم مولي كل مسلم. از امروز تو مولاي من شدي. از امروز تو مولاي مسلمين شدي. آيا يعني تا ديروز عليبنابيطالب دشمن مسلمين بوده؟ من الآن نميخواهم به اين سوال جواب بدهي. قطعا اگر الآن بخواهي جواب بدهي شايد جواب شما پخته نباشد. ما شش تا سوال براي عزيزان اهل سنت آماده كردهايم. من حضرتعالي را يك آدم منصف ميدانم و الحق و الانصاف به شخص شما علاقه خاصي دارم و با توجه به انصافي كه حضرتعالي داريد و در برنامههايي كه ما داشتيم حضرتعالي بزرگواري كرديد و با دقت ويژهاي تشريف آورديد روي خط من از حضرتعالي تشكر ويژه دارم. مجري: آقاي موسيپور! پس شما كه ميفرماييد بحث عيد غدير درباره حبّ است آيا حضرت رسول بعد از خودشان خليفهاي را مشخص نكردند؟ بيننده: خليفهاي مشخص نكردند اين حرف درستي نيست نميشود كه امت را بيسرپرست رها كرد من گفتم اصلا احاديث زياد ديگري است كه براي جانشيني حضرت علي خيلي بيشتر ميشود به آن استناد كرد تا اين حديث غدير. مجري: اشكال ندارد بفرماييد. بيننده: مثلا كانديد شد و حضرت علي را پيشنهاد كرد حضرت ابوبكر را براي نماز فرستاد. بزرگان هستند و مردم خودشان انتخاب كنند. مجري: پس يعني به مردم واگذار كرد؟ بيننده: آنطور هم نه! مجري: نه ديگر! اسلام ملاكي دارد يعني شاخص دارد ميگويد آقا بياييد اين كار را انجام بدهيد اينطوري بر اساس قرآن ملاكهاي قرآن مشخص است ملاكهاي اسلام مشخص است ملاكي براي اين قضيه مشخص شده آيا به مردم واگذار شده يا از طرف خدا و پيغمبر بايد مشخص باشد؟ استاد حسيني قزويني: آقاي موسيپور عزيز! ما شش تا سوال طرح كرديم. الآن هم ما نميخواهيم جواب بدهيد شما كه آدم منصفي هستيد و با علماي بزرگوار هم ارتباط داريد پاسخ شما از اين استدلال چيست و حديث غدير بر امامت حضرت علي و قرائن مرتبط به آن سخن حضرت قبل از ولايت تامه خودش الست أولي بالمومنين من أنفسهم. براي چه اين جمله را فرموده؟ پيغمبري كه و ما ينطق عن الهوي إن هو الّا وحي يوحي . سوره نجم، آيه4 و 5 بعضي از علماي اهل سنت مثل ابن جوزي ميگويند: و هذا نص صريح في اثبات إمامته. تذکرة الخواص، ص39 ابنجوزي هم از آدمهاي عادي نيست از علماي بزرگ است که ذهبي درباره او ميگويد : كان اماما علّامه في التاريخ. تاريخ الاسلام، ج48، ص184 اول: در مورد استدلال حضرت علي عليهالسلام به حديث غدير جواب شما چيست دوم: تبريك خليفه دوم به علي در غدير خم با جمله اصبحت مولاي و مولي كل مسلم. امروز هم مولاي من و هم مولاي همه مسلمانان شدي. آيا به اين معناست که عمر تا ديروز دشمن عليبنابيطالب و دشمن همه مسلمانها بود؟ و يا اصبحت اليوم ولي كل مؤمن. آيا دلالت حديث غدير براي خلافت قويتر است يا نماز خواندن جناب خليفه اول بجاي پيامبر؟ شما كدام يك را انتخاب ميكنيد؟ حضرت رسول در غدير خم فرمودند: من كنت وليّه فعلي وليّه. اين را مسند احمد آورده و همه هم تصحيح كردهاند. آيا با گفتن کلمه ولي اشاره به ولايت تامه حضرت علي نكردهاست؟ چه فرقي است ميان اين جمله پيامبر اكرم با سخن خليفه دوم كه ميگويد: فلما توفي رسول الله قال ابوبكر أنا وليّ رسول الله. صحيح مسلم، ج5، ص152 سوال بعد: آيا کلمه مولي با توجه به موارد استعمال قرآني دلالت بر ولايت حضرت علي نميکند؟ از جمله اين موارد استعمال قرآني است: ثم ردّوا الي الله مولاهم الحق الا له الحکم سوره انعام، آيه62 جمعيت يا كفار به طرف خدا ميروند خدايي كه مولاي حق آنها است آيا يعني خدايي که دوست مردم است؟! الا له الحكم. حاكميت با آن است. آيا اين الا له الحكم دلالت نميکند كه مولي در اينجا به معناي ولايت تامه است. يا در سوره تحريم ميفرمايد: و الله مولاكم. سوره تحريم، آيه2 آيا يعني خدا رفيق و دوست شما است؟! يا در سوره حديد ميگويد: مأواكم النار هي مولاكم. سوره حديد، آيه15 مأواي شما جهنم است. آيا معنايش اين است که جهنمي که شما را عذاب ميدهد دوست شماست؟! سوال بعد: آيا اين درست است که پيامبر اكرم ماجرايي در سطح غدير را تنها براي اثبات دوستي حضرت علي بيان كند؟! اگر نظر پيامبر اثبات دوستي بود چرا از کلمه حبّ استفاده نكرد و نفرمود: من كان يحبني فليحب عليا. لطفا بعدا پاسخ اين سوالات را بدهيد. ما از دور دست شما را ميفشاريم. و از اين كه اينطور آزادانه حرفتان را ميزنيد و استدلال ميكنيد من به نوبه خودم تشكر ميکنم . مجري: خيلي ممنونم شما چون سوالات استفهامي داريد واقعا در طلب اين هستيد كه مسئله برايتان مشخص شود و قصد جدل نداريد الحمدلله شما صد تا سوال هم كه داشته باشيد هر شب مهمان برنامه ما خواهيد بود. بيننده: جناب آقاي محسني به خدا قسم من خدا را شاهد مي گيرم اين بحثها و سوالها از علم است از حاج آقا قزويني استفاده كنيم به علم خودمان بيفزاييم و اين حرفهايي را هم كه حاج آقا زدند من در هر صورت در حدّ يك درصد آن هم نيستم و من مثل برادر كوچك شما مسائل اختلافي را بحث ميکنم و به هيچ مزدوري اعم از شيعه و سني ربطي ندارد. انشاءالله هفتههاي آينده هم تماس ميگيرم. استاد حسيني قزويني: ما از اين برخورد شما و رك بودن شما و شهامت شما تشكر ميکنيم . حداقل با اين صراحتي كه شما داريد ديگر وهابيها نميگويند آقاي موسي پور از شيعهها است و به نام سني روي خط ميآيد. مجري: ممنون. جناب آقاي نظري از تهران سلام عليکم. بيننده: سلام عليکم. من منتظر بودم که فرصتي پيش بيايد با استاد حسيني قزويني صحبت كنم . من از شما بابت اينكه نسبت به برنامه اخير شبکههاي وهابي موضعگيري شديد نميکنيد گلهمندم. مثل همين برنامههايي كه شبكههاي وهابي از طريق تاريخ ايران و بخش هويتي ايران پخش ميکنند که ايرانيان شيعيان صفوي هستند! اخيرا هم آقاي ظواهري مطرح کرد. با توجه به اينكه شبکه شما پتانسيل و امكانتش را دارد اميدواريم از افراد صاحب نظر و صاحب انديشه تاريخ ايران هم دعوت كنيد تا مانع از اين بشوند كه اين شبكههاي وهابي نظر جوانها درباره تاريخ ايران را تشويش بكنند. من با همين تلفن تا آنجايي كه در توانم بود از سلسله شاهان صفوي دفاع كردم كه اگر ما امروز ايران و تشيع را داريم، اگر امروز ما حوزههاي علميه را داريم انصافا ميشود گفت كه همه بابت زحمات آنها و دلاوران قزلباش بود كه امروز كيان ايران از آنها به ما ارث رسيد. اميدوارم حضرت استاد شما صرفا يك بعدي عمل نكنيد بخصوص در مورد تاريخ ايران که حساسيتهاي خاصي دارد و بخصوص براي نسل جوان يك سري مطالب را اميدوارم لحاظ بفرماييد . نکته بعدي من در مورد غدير است من يك سند پيدا كردم من احساس ميکنم تأکيد شما در برنامههاي اين شبها بر احاديث است. در كتاب الكامل في التاريخ ابن اثير -چون من فارسيش را دارم و عربي آن را ندارم- شما بزرگواري كنيد آن جمله معروف ابو سفيان که غدير به معناي دوستي است و به معناي محبت است نه به معناي خلافت و مخصوصا حكومت آن جمله ابو سفيان که بعد از وفات پيامبر و انتخاب ابوبكر به جانشيني ايشان به امام علي عرض ميکند كه اي پسر ابو طالب دستت را در دست من بگذار تا مدينه را پر از سرباز كنم. اگر امكان دارد متن عربي آن را بفرماييد كه اين جمله ابوسفيان چيست و بر چه چيزي دلالت ميکند. من در كتاب سلمان فارسي علامه اميني اين زخم زباني را كه ابوسفيان به ابوبكر ميزند به ياد دارم. استاد حسيني قزويني: در الجامع الكامل في التاريخ جلد 2 ص 325 اين قضيه بصورت مفصّل آمدهاست و در تاريخ طبري نيز آمده است. لما اجتمع الناس على بيعة أبى بكر أقبل أبو سفيان وهو يقول والله انى لارى عجاجة لا يطفئها إلا دم يا آل عبد مناف فيما أبو بكر من أموركم تاريخ طبري، ج2، ص449 وقتي كه مردم با ابوبکر بيعت ميکردند ابوسفيان آمد و گفت: من در ميان مسلمانها يک انحرافي را ميبينم كه فقط با خون قابل خاموش شدن است. اصلا ابوبكر چه ارزشي دارد بيايد خليفه بشود؟! بيننده: درود بر شما! من همين را ميخواهم. استاد حسيني قزويني: بعد ميگويد: قال يا أبا الحسن ابسط يدك حتي أبايعك. دستت را دراز كن تا من با تو بيعت كنم. و عليبنابيطالب گفت من نيازي به بيعت تو ندارم. فزجره علي و قال: إنك و الله ما أردت هذا إلا الفتنه. علي با او برخورد تندي كرد. اميرالمومنين به ابو سفيان فرمود: به خدا سوگند با اين كار ميخواهي فتنه ايجاد كني. يعني ميخواهي به ظاهر با من بيعت كني و آن دشمني كه با اسلام داشتي را بوسيله جنگ بين طرفداران من و طرفداران ابوبکر اظهار کني و از اين مسئله سوء استفاده كني تا اسلام از بين برود. سپس فرمود: و إنك و الله طال ما بغيت الإسلام شرا لا حاجه لنا في نصيحتك. تو همواره براي اسلام جز شر چيز ديگري نداشتي. ما نيازي به خيرخواهي (دروغين) تو نداريم! اميرالمومنين چقدر زيبا ميفرمايد: اي ابو سفيان! تو از ابتدا فقط براي اسلام شر ميخواستي و تا به حال خيرخواه اسلام نبودي. اين قضيه را علماي متعددي از اهل سنت در کتابهايشان آوردهاند از جمله: حاکم نيشابوري در مستدرك ج3 ص 78 ؛ عبد الرزاق صنعاني متوفي 211 در المصنّف ج 5 ص 451 ؛ ابن عبد البر كه در حقيقت از استوانههاي علمي اهل سنت است در كتاب الاستيعاب في معرفه الأصحاب ج 4 ص1679.
مجري: حاج آقا! اين جواب خوبي هم براي آقاي حيدر از سنندج است كه اگر واقعا بحث خلافت مطرح نبوده چرا ابوسفيان با آن همه افكار بدي كه داشت بايد بيايد به سمت حضرت امير و در مقابل خليفه اول صف آرايي كند و بگويد من ميخواهم لشكر جمع كنم؟ چرا ميگذاريد اين كار را بكند پس اين نشان ميدهد كه اين قضايا اتفاق افتاده ولي به هر صورت حضرت علي حامي نداشته و اصحاب نيامدند و اين كار پيغمبر را زمين گذاشتند. بيننده: حاج آقا شبکه كلمه صحبت ميكرد كه چرا تا به حال امام علي هيچ نوع احتجاجي به حديث نداشتهاند. واقعا آيا احتجاج و دلالتي بالاتر از اين است كه ابوسفيان نه سراغ عبدالرحمن بن عوف و نه سراغ ديگران ميرود بلکه فقط به سراغ حضرت علي عليهالسلام ميرود و بيعت با ايشان را اظهار ميکند. جداي از اينكه شيعه هستيم يا سني هستيم به عنوان يك مسئله تاريخي بايد مطرح بشود. آن زخمزبانها و سرزنشهاي شديدي كه ابوسفيان به ابوبكر و حتي به عمر دارد، دلايلي است كه دوستان شبکه كلمه اگر برنامه را ميبينند به اين دلائل پاسخ بدهند آيا واقعا اين دلالت بر ولايي بودن غدير نيست چه برسد به اينكه غدير را رد بكنيم. پيامبر دلالت داشته كه غدير يك امر الهي است . سوال آخر هم اينکه نظر شخص جنابعالي درباره ابن تيميه و علت کينه و نفرتش از اهلبيت چيست؟ اگر در يك جمله بگوييد خوشحال ميشوم. استاد حسيني قزويني: اين ديگر مشخص است خود نبي مكرم صلي الله عليه و آله وسلم در روايات متعددي كه حضرات اهل سنت آوردهاند فرمودهاند: كساني كه نطفه ناپاكي دارند نسبت به اميرالمومنين اهانت ميکنند خود آقاي ابن حجر عسقلاني که از استوانههاي علمي اهل سنت است كتابي دارد به نام ردع الاصر عن قضاء مصر در جلد اول اين کتاب ص 273 ميگويد: من يبغض عليّا لغير رشده. آن كساني كه بغض علي دارند نطفه ناپاكي دارند. اينها زنا زاده هستند ما نميگوييم اين عبارت خود ابن حجر عسقلاني است. بزرگان اهل سنت به صراحت مسئله را بيان کردهاند. از جمله جناب آقاي ابن ماكولا كه از علماي بزرگ اهل سنت در کتاب اکمال الإكمال جلد 4 صفحه 200 نقل ميكند: قالت الانصار كنّا لنعرف الرجل لغير أبيه ببغضه عليبنابيطالب. انصار بر اين عقيده بودند و ميگفتند: اگر ما ميخواستيم ببينيم يك نفر از ما زنا زاده است و از نسل پدرش نيست او را بوسيله دشمني عليبن ابيطالب ميشناختيم! ميگويد اين عبارتي است كه مالك بن انس و ديگران دارند. روايات متعدد آمده است. شايد بيش از چهل روايت در منابع اهل سنت ما پيدا كردهايم. اهل سنت دقت كنند من هميشه گفتهام يك نفر اهل سنت در كره زمين پيدا نميشود كه دشمن علي باشد همه محبّ علي هستند. همه افتخار به حب اهل بيت ميکنند و چون محبت اهل بيت يك دستور قرآني است.
قل لا اسئلكم عليه اجرا الّا المودّة في القربي. سوره شوري، آيه23 ولي حساب اين ناصبيها، حساب اين وهابيها و فرزندان ابن تيميه از اهل سنت كاملا جداست يعني بنده تاكنون حتي در كتابها هم نديدهام يك نفر از اهل سنت كه كتاب نوشته باشند بيايند بگويند ما اهل بيت را دوست نداريم. ولي اين آقايان نسل بني اميه و شجره ملعونه و به قول خودشان فرزندان ابن تيميه اينها اينگونهاند. مجري: خيلي ممنون از برادر عزيزم آقاي نظري. وقتمان تمام شد. التماس دعا و خدانگهدار. آيت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني | ||