* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
فهرست نظرات |
1 |
نام و نام خانوادگي: فاطمي نسب -
تاريخ: 12 فروردين 87 - 00:00:00
خيلي خوب بود ، خدا به شما پاداش خير بده . |
2 |
نام و نام خانوادگي: مهم نيست -
تاريخ: 19 فروردين 87 - 00:00:00
مسأله عاشورا دو جنبه و دو چهره دارد: اول: چهره زيبايىها چهره زيبايىها ؛ يعنى عظمتى که حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام و ياران ايشان در ابعاد مختلف آفريده و عالىترين جلوههاى کمال انسانى را با عمل خويش ترسيم نموده و بزرگ ترين درس را به کل تاريخ بشريت آموخته اند. اين بُعد از حادثه عاشورا بسيار غرورانگيز و افتخارآفرين است و به راستى بايد به خود باليد که در چنين مکتب درخشانى پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد يافته ايم و با آن مىميريم و حاضريم همه هستى خود را در اين راه نثار کنيم. دوم: چهره غمبار چهره ديگر عاشورا جنبه تراژديک، غمبار و اسفبار آن است. اسف از اين که چرا امت، حق امام عليه السلام را پاس نداشته و ناجوانمردانهترين حرکات را نسبت به محبوبترين خلق خدا و شريفترين انسانها روا داشتند. آرى ظلمى که بر امام عليه السلام و اهل بيت و ياران ايشان تحميل شد، دل هر انسان نيکوسيرتى را به درد مىآورد و روح آدمى را سخت مىآزارد. کيست که بشنود در آن صحراى سوزان با وجود عطش جانکاه، در ميان صدها يا هزاران مأمور دشمن حضرت ابا الفضل العباس عليه السلام خود را به شريعه رساند و چون در رودى عظيم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان برآورد، به ياد تشنگى حضرت ابي عبداللَّه عليه السلام و فرزندانشان افتاد اما به خود اجازه نوشيدن نداد و لب تشنه، با مشک پر از آب برگشت، و اين مردانگى و شرافت او را به ريختن اشک وادار نسازد؟! در توضيح اين سخن بيان مي داريم: شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش براساس دو رويکرد قابل بررسي است: يکم: به لحاظ شخصي و فردي براساس رويکرد شخصي و فردي شهادت براي شخص شهيد يک موفقيت ، بلکه بزرگ ترين موفقيت است . امام حسين عليه السلام مي فرمود : جدم پيامبر به من فرمود :تو نزد خدا مرتبه اي داري که جز با شهادت به آن نايل نمي گردي .پس شهادت آن حضرت ، براي خود او يک ارتقاء و عالي ترين حد کمال به حساب مي آيد. بر اين اساس مرگ به صورت شهادت براي شهيد يک پيروزي به شمار مي آيد و جشن و شادماني را مي طلبد. سيد بن طاووس مي گويد : اگر نبود که دستور عزاداري به ما رسيده است ، من ايام شهادت امامان را جشن مي گرفتم . اميرالمومنين عليه السلام آن گاه که مي بيند مرگش به صورت شهادت نصيبش شد ،از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيد.(1) آن حضرت بعد از ضربت خوردن مي فرمايد: « والله ما فجأني من الموت وارد کرهته و لا طالع انکرته و ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد و ما عند الله خير للابرار . »(2) به خدا سوگند هيچ امر خلاف انتظاري براي من رخ نداده است ؛ آن چه پيش آمده است همان است که من در آرزوي نيل به آن بودم.مَثَل من مَثَل کسي است که در جستجوي آب در صحرايي مي گردد که نا گهان چاه آبي يا چشمه اي پيدا مي شود . مَثَل من مَثَل جوينده اي است که به مطلوب خود رسيده است. آري بر اساس اين رويکرد ، شهادت اولياي الهي جشن و شادي را مي طلبد؛ جشن و شادي براي رسيدن به عالي ترين مرتبه کمال و لقاي محبوب از طريق شهادت. دوم:از جهت بُعد اجتماعي و وظيفه مردم: از جهت بُعد اجتماعي و وظيفه اي که مردم نسبت به آن دارند، عزاداري براي سيد شهيدان حسين بن علي عليهما السلام و ياران مظلومش از آثار و فوايد اجتماعي فراواني بهره مند است. از جمله: الف. محبت و دوستى: قرآن و روايات، دوستى خاندان رسول اکرم صلي الله عليه واله و سلم و اهلبيت عليهم السلام را بر مسلمانان واجب کرده است (1). روشن است که دوستى لوازمى دارد و محبّ صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که بايد و شايد - به جا آورد. يکى از مهمترين لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادي در شادى آنان است (2)از اين رو در احاديث، بر برپايى جشن و سرور در ايام شادى اهلبيت عليهم السلام و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکيد فراوان شده است. اميرالمونين عليه السلام در روايتى مىفرمايد: «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون اموالهم و انفسهم فينا، اولئک منّا و الينا؛(3) شيعه و پيروان ما در شادى و حزن ما شريکند و دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي کنند،آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوي ما است.» امام صادق عليه السلام فرمود: « شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا؛(4) شيعيان ما پارهاى از وجود ما هستند واز زيادى گل ما آفريده شدهاند؛ آن چه که ما را بد حال يا خوش حال مىسازد، آنان را بدحال و خوش حال مىگرداند.» بر اين اساس وظيفه عقلانى و شرعى، ايجاب مىکند که در ايام عزادارى اهلبيت عليهم السلام، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ يعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، از نظر خوراک، با کم خوردن و کم آشاميدن مانند افراد غمزده اظهار نماييم ؛ طبق فرموده امام صادق عليه السلام : عزاداران سيدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دورى جويند تا آن که يک ساعت از وقت فضيلت نماز عصر بگذرد، آن گاه به جامي از آب بسنده کنند (5) و از نظر پوشاک، با پوشيدن لباسى که از حيث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکايتگر اندوه و ناراحتى است، آشکار سازيم. در روايت ديگر امام رضا عليه السلام به ريان بن شبيب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفياب شد، فرمود : « يا ابن شبيب ان کنت باکيا لشيئ فابک علي الحسين فانه ذبح کما يذهب الکبش... ؛(6)اي پسر شبيب اگر بر مصيبتي گريه مي کني ، بر حسين بن علي گريه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بريدند و همراه او هيجده تن از اهل بيت او -که در زمين همانندي نداشتند- به شهادت رسيدند. » سپس حضرت فرمود: «... فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا؛(7)اگر خوش حال مي شوي از اين که در درجات عالي بهشت با ما باشي ،در حزن ما محزون ودر شادي ما شاد باش» . ب. انسانسازى: از آن جا که در فرهنگ شيعى، عزادارى بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزيزان، در واقع يادآورى فضايل، مناقب و آرمانهاى آنان است و بدين شکل، آدمى را به سمت الگوگيرى و الگوپذيرى از آنان سوق مىدهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مىکند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مىآميزد و در پرتو آن، انگيزهاى قوى در او پديدار مي گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مىشود که فعّال و شتابان به دنبال پياده کردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است. ج. جامعهسازى: هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسانسازى گشت؛ تغيير درونى انسان به عرصه جامعه نيز کشيده مىشود و آدمى مىکوشد تا آرمانهاى اهلبيت عليهم السلام را در جامعه حکمفرما کند. به بيان ديگر، عزادارى بر اهلبيت عليهم السلام ؛ در واقع با يک واسطه زمينه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پياده کردن آنها فراهم مىسازد. به همين دليل مىتوان گفت: يکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است. د. انتقالدهنده فرهنگ شيعى به نسل بعد: کسى نمىتواند منکر اين حقيقت شود که نسل جديد در سنين کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبيتعليهم السلام آشنا مىشوند. به راستى عزادارى و مجالس تعزيه، يکى از عناصر و عوامل برجستهاى است تا آموزههاى نظرى و عملى امامان راستين، به نسلهاى آينده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براى تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايى آنان با گفتار و کردار اهلبيت عليهم السلام است. هـ. زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مکتب: احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مکتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ايثار است.گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان کربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد عليه السلام و حضرت زينب سلام الله عليها نهضت عاشورا به ثمر نشست. گريستن در سوگ شهداي کربلا، تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيه فکري و روحي با اين مکتب است. اشک ريختن نوعي بيعت و امضا کردن پيمان و قرارداد دوستي با سيد الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از اين رو ائمه عليهم السلام به گريستن بر مظلوميت شهداي کربلا تأکيد کرده اند. براي گريه بر مصيبتهاي امام حسين عليه السلام ثوابها و فضيلتهاي فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که چشم گريان بر کربلائيان، چشمه فيض خدا است(10). زيرا اشک ريختن در عزاي حسين عليه السلام نشانه پيوند قلبي با اهل بيت عليهم السلام و سيدالشّهدا عليه السلام است. اشک، دل را سيراب ميکند، عطش روح را برطرف ميسازد، و نتيجه محبتي است که نسبت به اهل بيت حاصل ميشود. نيز نشانه همدلي و هماهنگي روحي با ائمه اطهار عليهم السلام است. قلبي که مهر حسين عليه السلام داشته باشد، بي شک به ياد مظلوميت و شهادت او ميگريد. فضيلتها و ثوابهاي زيادي که براي گريه بر امام حسين عليه السلام در روايات ذکر شده، در صورتي است که گناه و فسق و آلودگي انسان در حدي نباشد که مانع رسيدن فيض الهي گردد. اشکي که مبيّن پيوند عاطفي و رابطه مکتبي واتصال روحي با راه و فکر و خطّ سيّد الشهدا است که حتماً زمينه ساز پرهيز از گناه ميگردد. «گريه بر شهيد، شرکت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حرکت او است» (11). آري چنين اشکي سزاوار آن همه ثواب است. گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است که فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گريه فرياد عصر مظلوميت، رسالت اشک نيز پاسداري از خون شهيد است. در مورد قسمت دوم سووال نيز خوب است اين نكته را بدانيم رسانه هاي غربي هر از چند گاهي با انتشار گزارش ها و فيلم هاي جهت دار از مناسك مذهبي مسلمانان و خصوصا"شيعيان ، تلاش مي كنند تا تصويري مشوش و تحريف شده از باورهاي ديني مسلمانان و ايرانيان ارائه دهند. دستمايه اين تبليغات مغرضانه و جهت دار ، برخي مناسك و آيين هاي مذهبي است كه البته بسياري از اين آيين ها جزو اعتقادات اصولي نيست و حالت فراگير ندارد و چه بسا علماي اصيل اسلامي و شيعي با آن مخالف بوده يا در اصالت آنها شك داشته باشند. به گزارش خبرنگار سايت «جهان» - از سايت هاي اينترنتي - رسانه هاي غربي با متمركز شدن بر روي اين آيين هاي شاذ ، در حالي تصويري مغشوش و مخدوش از اعتقادات مسلمانان و شيعيان ارائه مي دهند كه در آيين مسيحيت و فرقه هاي مختلف آن نيز نمونه هاي زيادي از همين آداب و مناسكي كه بواسطه آنها مسلمانان و شيعيان مورد تحقير و تخطئه غربي ها قرار مي گيرند ، وجود دارد. آدابي نظير: بوسيدن و حتي ليسيدن اشياء و اماكن مقدس ، ايراد جراحت و خونين كردن بدن با اشياء برنده در ايام و اماكن مقدس ، افتادن در آب يخ زده در ايامي از سال ، راه اندازي دسته جات عزاداري براي مسيح و جمع آوري نذورات و ... جملگي آيين هايي است كه در فرقه هاي مختلف مسيحي وجود دارد و به آنها عمل مي شود. اگر چه ساحت دين مبين اسلام و آيين مسيحيت اصيل فراتر و والاتر از اين چنين دعاوي و مباحثي است اما با توجه به تبليغات رسانه هاي غربي كه متاسفانه برخي مدعيان آيين مسيحيت نيز از اين تبليغات حمايت مي كنند ، تبيين و روشن ساختن برخي مسائل و مغالطه ها ضروري به نظر مي رسد. آنچه در پي مي آيد تصاويري از مراسم و آيين هاي مذهبي برخي فرق مسيحي در ايام و اماكن مقدس آنان است كه شباهت هاي فراواني با برخي مراسماتي دارد كه رسانه هاي غربي به خاطر عمل به آنها توسط عناصر محدودي از مسلمانان و شيعيان ، شانتاژ وسيعي به راه مي اندازند(12). براي مشهده تصاوير از لينك زير استفده نماييد http://www.iranianuk.com/article.php?id=18285 در يهود: عزاداري در يهود «اِوِل» و «ليصپود» ناميده ميشود و نوحه و مرثيهخواني («قينا» و «نِهي») نيز در مناسبتهاي مذهبي متداول است. آداب سوگواري طي تاريخ مذهبي يهود به صورتهاي متنوعي مرسوم بوده كه شواهد آنها را ميتوان در كتاب مقدس (عهد عتيق) يافت. مشهورترين اين آداب كه تا امروز نيز باقي است، «دريدن جامه» است. نخستينِ اين نشانهها در داستان يوسف در تورات آمده است كه يعقوب با ديدن آثار مرگ يوسف، جامة خود را دريد، و يا مردخاي يهودي در واقعة «پوريم» در دوران خشايارشا و ملكه استر، با شنيدن خبر قتلعام قريبالوقوع يهوديان ايران، جامة خود را دريد. از ديگر آداب سوگواري، پوشيدن كرباس (يا پلاس)، ريختن خاك و خاكستر بر سر، خودداري از استحمام، خودداري از اصلاح سر و صورت (كه تا امروز نيز معمول است)، برداشتن عمامه و دستار، پرهيز از خوردن گوشت و شراب، و منع موسيقي و رقص است. در كتاب اشعياي نبي (باب 32 آيه 12) به «سينه زني» اشاره شده است كه احتمالا اين نيز در زمانهايي جزء آيين سوگواري يهود بوده است. به نظر ميرسد خراش دادن و زخمي كردن بدن نيز از آداب اقوام همجوار و معاصر بنياسرائيل در دوران حضرت موسي بود، چنانكه خداوند در تورات (تثنيه باب 14 آيه 1) اين رسم را براي سوگواري منع کرده است. مرثيه و نوحه نيز در مصايب تاريخي يهود هم از سوي انبياي بنياسرائيل (داوود و ارميا) و هم از سوي شعرا و علماي ديني سروده شدهاند. معروفترين آنها، مرثيههاي ارمياي نبي در سوگ ويراني معبد اول بيتالمقدس و آوارگي قوم بنياسرائيل است كه عنوان يك كتاب مستقل از كتابهاي مقدس يهود را به خود اختصاص داده است. نيز بخشهايي از كتاب ايوب كه به خاطر عذابهايي كه بر خود و خانوادهاش وارد آمد نوحه و فغان سر داد، در ايام سوگواري يهوديان مورد توجه و بازخواني قرار دارد. ايام سوگواري: در مورد مرگ اشخاص، 4 مقطع زماني سوگ وجود دارد: زمان بين وفات تا خاكسپاري (اَنينوت). بستگان درجه اول متوفي در اين مقطع «اُونِن» خوانده ميشوند و از انجام اوامر شرعي ديني (مانند خواندن نماز) معاف هستند. فرد عزادار در اين زمان موظف است دعايي را ادا كند كه در آن از خداوند به عنوان داوري عادل نام برده ميشود. هفت روز (شيوعا): پس از خاكسپاري، افراد عزادار معمولا در خانه متوفي گردهم آمده و از هر گونه فعاليت مربوط به كسب و کار خودداري ميكنند. تا حد امكان مراسم نمازهاي جماعتي در اين هفت روز خانه متوفي برگزار ميشود. سي روز (شلوشيم): در اين ايام افراد عزادار از اصلاح موي سر و صورت منع شدهاند و در مراسم جشن و شادماني شركت نميكنند. اين مدت سي روزه ريشه در مدت سوگواري بنياسرائيل پس از وفات هارون و موسي دارد كه در تورات ذكر شده كه «بنياسرائيل سي روز گريستند». در تلمود (رساله يوما 39 ب و شبات 114 الف) اشاره شده كه فرد عزادار در اين سي روز لباس مشكي ميپوشد، اما در دورههاي بعدي تا به امروز، اين رسم منسوخ شده است. سال: فرد تا 12 ماه قمري همچنان عزادار محسوب شده و يكي از مهمترين وظايف وي (آقايان) خواندن دعاي «قًديش» در نمازهاي روزانه جماعتي است. «قديش» متني است در تقديس خداوند كه پيشنماز در بخشهاي مختلف نماز جماعت يهوديان قرائت ميكند. فرد عزادار در ايام يك ساله عزاداري، در مقاطع معيني از مراسم نيايش جماعتي، نوعي از اين دعا را همراه پيشنماز قرائت ميكند. سوگواري به مناسبتهاي ديني يهوديان در 4 نوبت از سال به مناسبت وقايعي که منجر به ويراني معابد بيتالمقدس شده، روزه ميگيرند و در 2 نوبت، فضاي سوگواري بر جامعه يهودي حاکم ميشود. مهمترينِ اين سوگواريها، روز 9 ماه عبري آو است. در سال 586 قبل از ميلاد در چنين روزي، بابليها اولين معبد بيتالمقدس در اورشليم را که به دست سليمان نبي احداث شده بود، ويران کردند و بار ديگر در همين روز در سال 70 (و به روايتي 68) ميلادي، روميها دومين بناي اين معبد را که پس از گذشت 70 سال از ويراني اولين معبد، به دست انبيا و بزرگان يهود بنا شده بود، ويران کردند. از آنجا که معبد بيتالمقدس حکم قبله يهود را دارد و بخش اعظم مراسم روزانه عبادي يهود و نيز زيارتهاي سهگانه ايشان در سال به خاطر همين مکان مقدس صورت ميگرفت، يهوديان در اين روز، روزهاي 25 ساعته ميگيرند و به سوگواري ميپردازند. 3 مناسبت ديگر سال نيز درباره مقدمات همين ويرانيها و مصايبي است که بر يهوديان ساکن در اسرائيل در آستانه ويراني اين معابد وارد شده است. سه هفته قبل از اين روزه، در روز 17 ماه عبري تموز، يهوديان روزه ميگيرند و در حدفاصل 21 روزه اين دو مناسبت، از برگزاري هرگونه مراسم شادي و حتي سفرهاي تفريحي خودداري ميکنند. با آغاز ماه عبري آو و بخصوص شروع هفتهاي که روزه نهم آو در آن واقع شده است، يهوديان از خوردن غذاهاي گوشتي خودداري ميکنند و برخي از اصلاح سر و صورت نيز به نشانه عزاداري امتناع ميورزند. در شب و روز روزه 9 آو، مردم در کنيساها تجمع ميکنند، برخي روي زمين مينشينند و پيشنمازها و واعظان به قرائت مراثيههاي ارميا و نوحههاي مندرج در کتب مخصوص مراسم اين ايام ميپردازند. بسياري از وعاظ در سخنرانيهاي خود، به مرور تاريخچه ويراني بيتالمقدس و آوارگي يهوديان ميپردازند و با ذکر مصايب وارده بر بنياسرائيل در تاريخ پر فراز و نشيب ايشان، بر لزوم اصلاح اعمال و رعايت احکام شرعي تاکيد ميکنند. بخشهايي از کتب ارميا و اشعياي نبي که به توبيخ و عتاب خداوند نسبت به کژکاريهاي گروهي از يهوديان در آن دوران ميپردازد، و يا کتاب ايوب که نگاهي است به فلسفه مصايب وارده بر انسان، از جمله متوني است که در اين روز قرائت ميشود و مورد تفسير قرار ميگيرد. از ديگر ايام شبه سوگواري تقويم يهود، دوره تقريبا يک ماههاي است که پس از عيد پسح واقع است و در گذشتهاي بسيار دور (دوران قبل از تلمود) تعداد کثيري از طلاب علوم ديني يهود در اين مدت جان خود را از دست دادند. در اين ايام نيز برگزاري مراسم شادي منع شده است. با توجه به پراکندگي جوامع يهودي در سراسر جهان و تاثيرپذيري از فرهنگ محيط خود، نحوه انجام مراسم سوگواري (شخصي يا به مناسبتهاي ديني) تفاوتهايي در اجراي جزئيات اين آداب وجود دارد، حتي در شهرهاي يهودينشين ايران نيز اين تفاوتها گاه به چشم ميخورند. پي نوشت ها: 1. شهيد مرتضي مطهري ، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) 117- 118 . 2. نهج البلاغه ، نامه 23. 3. شورى (42)، آيه 23؛ هود (11)؛ آيه 29؛ ميزانالحکمه، ج 2، ص 236. 4. المحبة فى الکتاب والسنة، ص 169 - 170 و 181 - 182. 5. بحارالانوار، ج 44، ص 287. 6. همان،ج65 ، ص 24. 7. سفينةالبحار ،ج3 ،ص497 ماده عشر. 8. امالي صدوق ، ص 112،مجلس27،حديث5. 9. همان ،ص 113. 10. بحارالأنوار، ج 44، ص 286. 11. مرتضي مطهري، (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 124. 12. سايت رجاء نيوز و http://www.iranianuk.com/article.php?id=18285 13. Encyclopeadia Judaica 14. Judaism, Dan Cohn Sherbok |
3 |
نام و نام خانوادگي: mahmod -
تاريخ: 25 آذر 93 - 20:55:24
با سلام خدمت شما دوستداران اهل بيت وعرض تسليت فرا رسيدن ايام رحات نبي مکرم اسلام واما بعد.. همه شيعيان جهان به امامان معصوم احترام خاصي قائل هستند ولي بهتر نيست بجاي اشک وزاري هاي بيهوده حتي در روز عاشورا بيشتر به پيام عاشورا تکيه کنيم که حسين (ع)به ما چه درسي داده است که بايد افتخار کنيم تا اينکه فقط گريه کنيم ,وبهانه به دست يک عده وهابي ندهيم به هر حال هر اتفاقي در جهان با راي وتدبير خداوند مهربان هست جواب نظر: با سلام
دوست گرامي
گريه و ناله بر سوگ عزيز از دست رفته كاري پسنديده و امري عقلايي و طبيعي است هم چنانكه پيامبر صلي الله عليه و اله، اين كار را در شهادت حضرت حمزه و پسرش ابراهيم و ديگر عزيزانش انجام داند، بويژه اگر آن شخص از دست رفته شخصيت مهمي مانند حضرت رسول خدا صلي الله عليه و اله و ائمه باشد لذا جا دارد كه حضرت زهرا عليها السلام در فراق چنين پدري گريه و ناله كند از اين رو علي(ع) در قبرستان بقيع بيت الاحزان را به وجود آورد. حضرت زهرا(س) دستهاي امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را گرفته، آن جا رفته و گريه ميكرد.
علامه مجلسي در اين باره چنين نقل مي كند: َ أَقْبَلُوا إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالُوا لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ ع تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً فَقَالَ ع حُبّاً وَ كَرَامَةً فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ ع وَ هِيَ لَا تُفِيقُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ لَا يَنْفَعُ فِيهَا الْعَزَاءُ فَلَمَّا رَأَتْهُ سَكَنَتْ هُنَيْئَةً لَهُ فَقَالَ لَهَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ شُيُوخَ الْمَدِينَةِ يَسْأَلُونِّي أَنْ أَسْأَلَكِ إِمَّا أَنْ تَبْكِينَ أَبَاكِ لَيْلًا وَ إِمَّا نَهَاراً فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا عَلِيٌّ ع افْعَلِي يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ مَا بَدَا لَكِ ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَيْتاً فِي الْبَقِيعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِينَةِ يُسَمَّى بَيْتَ الْأَحْزَانِ وَ كَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع أَمَامَهَا وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِيعِ بَاكِيَةً نِ وَ كَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع أَمَامَهَا وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِيعِ بَاكِيَةً فَلَا تَزَالُ بَيْنَ الْقُبُورِ بَاكِيَةً فَإِذَا جَاءَ اللَّيْلُ أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَيْهَا وَ سَاقَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِلَى مَنْزِلِهَا بزرگان اهل مدينه اجتماع كردند و بحضور امير المؤمنين: على عليه السّلام مشرف شدند و گفتند: يا ابا الحسن! فاطمه شب و روز گريه ميكند، هيچ كدام از ما شب در رختخواب بخواب نميرويم، روزها بعلت مشغله و طلب وسائل زندگى قرار و آرام نداريم، ما از تو تقاضا ميكنيم كه فاطمه شب يا روز گريه كند.حضرت امير فرمود: مانعى ندارد. وقتى على عليه السّلام متوجه فاطمه اطهر شد ديد آن بانوى معظمه از گريه ساكت نميشود، و تسليت گفتن براى او ثمرى ندارد، هنگامى كه چشم آن بانو بحضرت امير افتاد لحظهاى ساكت شد.على عليه السّلام به وى فرمود: اى دختر پيغمبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم بزرگان مدينه از من خواستهاند كه از تو بخواهم: شب براى پدر بزرگوارت گريه كنى يا روز. فاطمه اطهر عليها السّلام گفت: يا ابا الحسن! من چندان مكثى در ميان اين مردم نخواهم كرد، بزودى من از ميان اين مردم ميروم، يا على بخدا قسم من شب و روز از گريه آرام نخواهم شد تا اينكه به پدرم ملحق شوم.حضرت امير فرمود: باشد، هر منظورى كه دارى انجام بده. على عليه السّلام بعد از اين جريان اطاقى خارج از شهر مدينه براى حضرت زهراى اطهر ساخت كه آن را بيت الاحزان ميگفتند. موقعى كه صبح ميشد فاطمه اطهر حضرت حسن و حسين عليهما السّلام را برميداشت و متوجه بقيع و خارج از مدينه ميشد و همچنان تا شب مشغول گريه بود. موقعى كه شب فرا ميرسيد حضرت امير مىآمد و فاطمه اطهر را بمنزل خويش باز ميگردانيد. المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج43 ص 177-178 اگر به فلسفه گريه دقت شود مشخص مي شود که گريه يکي از راههاي مبارزه سياسي و روشنگرانه است. گريه يکي از راه هايي هست که مظلوم از اين طريق، ظلم ظالم را افشاء و ظلمي را که به او شده را نشان مي دهد .در مورد قضيه شهادت امام حسين(عليه السلام) نيز همين گونه هست. امام از طريق شهادت و مظلوميت پيروز شدند و از طريق گريه و شعائر مختلف ياد امام حسين (عليه السلام زنده مانده است. امام سجاد (عليه السلام) پس از شهادت پدرش تمام عمرش را گريست تا به ديدار حق شتافت. همچينن حضرت زبنب(سلام الله عليها) پس از بازگشت از کربلا آن قدر مجالس عزا به پا کرد و گريست تا دشمن از ترس عکس العمل مردم او را به شام تبعيد کرد. به همين دليل تا به امروز يکي از وظايف مهم شيعيان اين است که مظلوميت امام حسين(عليه السلام) را با شعائر ي مانند گريه وبرپايي مجالس زنده ميكنند. لذا مي بينيم که دشمن امروز مانند دشمن زمان حضرت زهرا دست بر گريه بر امام حسين(عليه السلام) مي گذارد که چرا ما بايد گريه کنيم؟ مگر امام حسين پيروز نشده است؟ در صورتي که همين گريه است که مظلوميت امام را زنده مي کند. حضرت زهرا(سلام الله عليها) نيز در مبارزه با غاصبان حق اميرالمؤمنين عليه السلام همين کار را کردند. حضرت ابتدا رفتند و فدک را مطالبه کردند ولي وقتي نتيجه نديدند، شيوه گريه و حزن را در پيش گرفتند. تا جايي که در حديث آمده است که مردم آمدند و گفتند:« يا علي!فاطمه هم شب گريه ميکند و هم روز و ما راحتي و آسايش نداريم. شما از او بخواهيد که يا شب گريه کند و يا روز. آن حضرت هم در جواب آنها گفت:چشم. حضرت علي(عليه السلام) به حضرت فاطمه گفت بزرگان مدينه چنين ميگويند. حضرت زهرا(س) گفت:« يا علي!در ميان اين مردم خيلي کم ميمانم و قسم به خدا ساکت نميشوم.» مطلب قابل تامل اينکه گريه حضرت اگر در خانه باشد مگر تا چه مسافتي شنيده مي شد که اهالي مدينه بگويند ما آرامش نداريم و اين سخني است که دور از عقل و منطق است. پس کساني که از گريه حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ناراحت بودند، غاصبان خلافت بودند؛ زيرا خانه حضرت زهرا ديوار به ديوار مسجدپيامبر بود لذا صداي گريه ي حضرت را مي شنيدند. و ديدند اين شيوه حضرت اگر ادامه پيدا كند، مردم از خواب غفلت بيدار شده . و ضد آن ها قيام خواهند ولي حضرت فاطمه عليه السلام در برابر اين اعتراضات ساکت نشدند بلکه راه مبارزه را تغيير دادند و دست حسنين را گرفتند و در حالي که در جمعي از زنان مدينه بودند به قبرستان بقيع مي رفتند و در سايه درختي براي رسول خدا نوحه سرمي دادند ولي مخالفان حضرت آن درخت را قطع کردند علامه مجلسي در اين خصوص روايتي را از المناقب چنين نقل ميكند که در ان علت گريه حضرت را ظلم به وصي نشان مي دهد:
المناقب لابن شهرآشوب دَخَلَتْ أُمُّ سَلَمَةَ عَلَى فَاطِمَةَ ع فَقَالَتْ لَهَا كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ ُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْر مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ ص فِي التَّأْوِيلِ ام سلمه مىگـويد: پس از رحلت پيامبر اكرم (ص)، به ديدار حضرت زهرا(س) رفتم و حال او را جويا شدم . آن حضرت در پاسخ فرمود: من در ميان غم شديد و اندوه جانفرسا بسر مى برم ؛ غم فقدان پيامبر(ص) و ظلم به وصىّ! به خدا سوگند! حريم ولايت را شكستند. مقام امامت و رهبرى اش را برخلاف كتاب خدا و دستور پيامبر(ص) ربودند. المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج43 ص 175 ،تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م بنابراين هدف اصلي حضرت زهراء عليها السلام و ائمه ديگر از گريه و اندوه، مبارزه سياسي و روشنگرانه بود تا با اين روش هويت غاصبان خلافت را فاش كند. خود امام حسين عليه السلام فرمودند: من کشته اشک چشمم هيچ مومني مرا ياد نکندجز اينکه گريه اش بگيرد. امام رضا نيز عليه السّلام فرمودند:پدرم چون ماه محرم داخل ميشدكسي آن حضرت راخندان نميديد. واندوه وحزن پيوسته براو غالب ميشدتاروزعاشورا. آن روز،روزمصيبت وحزن وگريه اوبود وميفرمود: امروز روزي است كه حسين (عليهالسّلام) شهيدشده است. امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خطاب به جدبزرگوارشان امام حسين عليه السلام در زيارت ناحيه مقدسه مي فرمايند:صبح وشام برتو مويِه مي کنم،و به جاى اشک براى تو خون گريه مي کنم، ...تاجائى که ازفرط اندوهِ مصيبت،و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم . هدف از عزاداري و گريه احياي امر اهل بيت عليهم السلام است .امام رضا عليه السلام در اين خصوص فرمودند: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْکِي الْعُيُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب ـــــ حضرت رضا (ع) فرمود هر که ياد مصيبت ما کند و بگريد بدان چه با ما کردند روز قيامت با ما در درجه ما است و هر که ياد مصيبت ما کند و بگريد و بگرياند ديدهاش گريان نشود روزى که همه ديدهها گريانست و هر که بنشيند در مجلسى که امر ما در آن زنده مى شود دلش نميرد روزى که دلها بميرد» أمالي للصدوق ص73 بنابراين هدف از برپايي اين عزاداري ها مقابله با ظلم است يعنى احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا که موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمى مکتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. و اين گريه است که زمينه مي شود تا مردم به پيام عاشورا پي ببرند که برخي از درک چنين چيزي عاجز هستند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات |